خبرگزاری حوزه/ سحرگاه جمعه، ۲۷ ربیع الاول سال ۸۳ هجری قمری، شخصیتی پا به این دنیا گذاشت که درک فضائل و مناقبش از توان عقل بشر خارج است. پیشوایی برای انسان در عالم گیتی قدم نهاد که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در توصیف او فرمود: وقتی که فرزند من جعفر بن محمد متولد شد، او را صادق نام گذارید.[۱] امامی که مورخین، تعداد علمایی را که از علم بی کرانش بهره برده اند، ۴ هزار نفر دانسته اند و حتی امامان چهارگانه اهل تسنن(ابوحنیفه، مالک، شافعی، احمد بن حنبل) مستقیم یا با واسطه شاگرد وی بوده اند.[۲] بعضی از شاگردان نامی آن بزرگوار عبارتند از: هشام بن حکم و مؤمن طاق و محمد بن مسلم و زرارة بن اعین و...که هر یک چهره های درخشانی از تربیت شدگان مکتب آن حضرت می باشند. حرکت علمی او چنان گسترش یافت که سراسر مناطق اسلامی را دربر گرفت و مردم از علم او سخن ها می گفتند و شهرتش در همه شهرها و دیارها پیچیده بود. سرانجام منصور دوانیقی، حاکم ظالم آن زمان، به دلیل بیمی که از روی آوردن مردم بدو در دل وی راه یافته بود، آسوده ننشست و در ۲۵ شوال سال ۱۴۸ هجری قمری، در سن ۶۵ سالگی، حضرت را مسموم کرده و به شهادت رساند.
جملات طلایی اندیشمندان جهان در توصیف امام صادق علیه السلام
امام صادق علیه السلام که درخت پر ثمر علم و وارث انبیاء و مفسر کتب آسمانی بود، در قله ای از فضائل قرار داشت که هر اندیشمندی، خود را عاجز از رسیدن به آن می داند. شخصیتی که تمام اندیشمندان جهان حتی مخالفین، ناگزیر زبان به تحسین او باز کرده و جملاتی زیبا در توصیف آن امام همام گفته و نگاشته اند که در تاریخ ثبت شده است.
ابوحنیفه، امام مذهب حنفی
وی که دو سال شاگردی امام صادق علیه السلام را کرده بود، همیشه می گفت: اگر آن دو سال شاگردی را نمی کردم، هلاک می شدم.[۳] من فقیه تر و داناتر از جعفر بن محمد ندیده ام. او داناترین فرد این امت است.[۴]
مالک، بنیانگذار مذهب مالکی
وی در توصیف امام صادق علیه السلام می گوید: هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده و بر قلب هیچ کسی خطور نکرده که کسی برتر و افضل از جعفر بن محمد باشد؛ چه از نظر فضائل و کمالات و چه از نظر دانش و عبادات و پارسائی. او بسیار حدیث می گفت و خوش گفتگو بود و استفاده زیاد می رساند. و به خدا سوگند هرچه می گفت راست بود.[۵]
محمد بن طلحه شافعی
این عالم بزرگ اهل تسنن در کتاب خود می نگارد: او است امام جعفر صادق از بزرگان اهل بیت؛ دارای دانش های بسیار و عبادت راستین و ذکرهای پی در پی و تلاوت بسیار قرآن کریم. او پیوسته معانی قرآن را دنبال می کند و از دریای بی کرانش جواهراتش را بر می گزیند و شگفتی هایش را بازگو می نماید. آن حضرت اوقات خود را بر عبادت های مختلف تقسیم می کند به گونه ای که خویشتن را بتواند بازجوئی و بازپرسی نماید. دیدارش انسان را به یاد آخرت می اندازد و با شنیدن سخنان دلربایش، دل را از دنیا می کند و پیروی از راهش انسان را وارث بهشت می کند. نور دیدگانش گواهی می دهد که او از سلاله پیامبر است و پاکی کردارش بی گمان دلیل این است که او از ذریه و دودمان پاک رسول الله است. و اما درباره منش ها و صفات نیکش چه گویم که هرگز به حساب نیاید و در فهم و درک آن، فهمیدگان روزگار ناتوانند تا جایی که از بسیاری دانشش که بر قلب پارسایش افاضه نموده، هر حکمی را که دیگران ندانند و علومی که فهم و خرد خردمندان از درکش ناتوان آیند به او باز می گردند و از او روایت می کنند.[۶]
ابن صباغ مالکی
عالم نامی اهل تسنن در کتاب خود چنین می نویسد: جعفر صادق از میان تمام برادرانش جانشین پدر بود و او وصی پدر و امام پس از وی به حساب می آید. بر دیگران در فضیلت بالاتر است و دارای مقامی والاتر و نام و نشانی برتر. مردم در تمام دانش ها از او نقل قول می کردند تا جائی که زبان زد خاص و عام بود و آن چنان نامش در شهرها و بر سر زبان ها بود که دانشمندان به اندازه او از هیچ یک از اهل بیت حدیث نقل نکردند. و اگر تو در کتاب های تاریخ بنگری و جستجو کنی می بینی همه در باره اش چنین سخن می گویند و او را به بزرگی یاد می کنند. سجایا و خصال جعفر بن محمد برتر و صفاتش در شرافت و عظمت کامل تر و بزرگ منشی او بر همگان روشن و انجمن های عزت و کرامت به مناقب و آثار جاودانه اش استوار و پابرجا است.[۷]
ابن حبان
این عالم شهیر اهل تسنن درباره امام صادق علیه السلام می گوید: فقیه تر از جعفربن محمد کسی را ندیدم؛ وی از سادات اهل بیت است که فقیه و علیم و فاضل بود و به سخنش نیازمند بودیم و در روایت دیگری آمده است که وی تنها کسی بود که همه فقها وعلما و فضلا محتاج و نیازمند سخنش بودند.[۸]
محمد ابو زهره
نویسنده نام آور جهان اسلام و اندیشمند اهل تسنن درباره امام صادق علیه السلام چنین می نگارد: امام صادق علیه السلام در طول مدت زندگی پر برکتش همیشه در طلب حق بود و هرگز پرده ای
از ریب و شک و تردید بر قلب او مشاهده نشد و کارهایش به مقتضیات کج اندیشی سیاستمداران زمانش رنگ نباخت و لذا هنگامی که رحلت فرمود، جهان اسلام فقدان او را کاملا حس کرد؛ زیرا که یاد او هر زبانی را عطرآگین می ساخت و همه علماء و اندیشمندان بر فضل او معترفند.
وی در ادامه می نویسد: علماء اسلام در هیچ مسأله ای آنگونه که بر فضل امام صادق و دانش او اجماع نموده اند، با وجود اختلاف طوائفشان، به این شکل اجماع ننموده اند و تعداد زیادی از ائمه اهل تسنن هستند که معاصر با ایشان بودند و هم عصر با ایشان زیسته و از محضر مبارک حضرتش فیض برده اند و از این روی به پیشوایی علمی زمانش کاملا شایسته بوده، همچنانکه این شایستگی را قبل از او پدر و جدش داشته اند. و همه پیشوایان راه هدایت به آنها اقتداء نموده و از حرف های آنها اقتباس نموده اند.[۹]
میر علی هندی
گسترش علم در آن زمان، روح بحث و جستجو را برانگیخته بود و بحث ها وگفتگوهای فلسفی در همه اجتماعات رواج یافته بود. شایسته ذکر است که رهبری این حرکت فکری را حوزه علمیه ای که در مدینه شکوفا شده بود، بر عهده داشت. این حوزه را امام جعفر صادق علیه السلام تاسیس کرده بود. او پژوهشگر فعال و متفکری بزرگ بود و با علوم آن عصر به خوبی آشنا بود و نخستین کسی است که مدارس را در اسلام تاسیس کرد.[۱۰]
ابن خلکان
این عالم شافعی اهل سنت در کتاب «وفیات الأعیان» درباره امام صادق علیه السلام، اینگونه می نویسد: وی به خاطر صداقتش بود که ملقب به صادق شد. فضائل امام صادق علیه السلام فراتر از این است که به توان به زبان آورد.[۱۱]
السویدی
وی در توصیف امام صادق علیه السلام چنین اظهار داشته است: او خلیفه و جانشین پدر بود و علومی از او نقل شده است که از شخص دیگری نقل نشده و سابقه نداشته است.[۱۲]
پروفسور بنز آلمانی
می گوید: کیمیا یک دانش عربی است، امام جعفر صادق علیه السلام آن را به نقطه ای رسانیده که از اسرار مکتوم است. ما به ۴۰۰ مقاله از آن ها دسترسی پیدا کردیم و در پرتو آن گام نهادیم، ای کاش به بقیه آن نیز دسترسی پیدا می کردیم تا از زحمت تلاش و تکاپو راحت می شدیم.[۱۳]
ابن تیمیه حرانی
شخص اول دنیای وهابیت و بزرگ عالم ایشان که مبانی فکری وهابیت را شکل داده است درباره علم وافر امام صادق علیه السلام اعتراف کرده و می نگارد: امامان ما اهل تسنن، علوم را از محضر امام جعفر صادق فرا گرفته اند.[۱۴]
نویسنده: علیرضا خاتم
پی نوشت
[۱] بحارالانوار، ج۴۷، ص۸.
[۲] مناقب آل ابی طالب، ج۴، ص۲۴۷.
[۳] مختصر تحفة الاثناعشریه، ص ۸.
[۴] سیر أعلام النبلاء ،ج ۶، ص۲۵۷.
[۵] مناقب ابن شهرآشوب، ج۴، ص۲۷۵.
[۶] مطالب السول، ص۸۱.
[۷] الفصول المهمة فیمعرفة الأئمة، ج۲، ص۹۱۳.
[۸] تهذیب التهذیب، ج۲، ص۱۰۴.
[۹] الامام الصادق حیاته وعصره- آرائه وفقهه، ص ۳.
[۱۰] مختصر تاریخ العرب، ص۱۹۳.
[۱۱] وفیات الاعیان، ج۱، ص ۳۲۷.
[۱۲] سبائک الذهب، ص ۷۲.
[۱۳] ذکری الامام الصادق، علامه عیسی خاقانی، ص۱۱۴.
[۱۴]منهاج السنه، ج۴، ص۱۲۶.
نظر شما